هر کسی که در مقابل حضرت بایستد و دعوت حضرت را اجابت نکند، در زمره دشمنان حضرت بوده و نابود خواهد شد.

دشمنان اسلام و تشیع، تلاش میکنند چهرهای خشن و غیر منطقی از امام زمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) به نمایش بگذارند، به گونهای که جامعه بشری به جای آنکه طالب ظهور ایشان باشد، از ایشان فرار کند، آنان برای این کار به احادیث ضعیفی استناد میکند که از نظر علمای شیعه پذیرفته نیستند و با اصول و مبانی قرآن و شیعه نیز سازگاری ندارند.
دشمنان اسلام و تشیع، تلاش میکنند چهرهای خشن و غیر منطقی از امام زمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) به نمایش بگذارند، به گونهای که جامعه بشری به جای آنکه طالب ظهور ایشان باشد، از ایشان فرار کند، آنان برای این کار به احادیث ضعیفی استناد میکند که در این نوشتار برخی از آنها مورد بررسی قرار میگیرد:
1. امام باقر(علیهالسلام) میفرماید: «وای به حال مرجئه! فردا هنگامی که قائم ما قیام کند، به چه کسی پناه خواهند برد؟ راوی گفت: میگویند در آن هنگام ما و شما در برابر عدالت یکسان خواهیم بود؟ حضرت فرمود: هر یک از آنان توبه کند، خدا از او می گذرد و اگر در درون خود نفاق و دورویی داشته باشد، خداوند جز او کسی را تبعید و آواره نمیکند و اگر چیزی از آن نفاق را آشکار سازد، خداوند خونش را خواهد ریخت».
این روایت در کتاب الغيبة نعمانی آمده است.[1] و از جهت سندی اشکالات متعددی دارد، از جمله اینکه «علی بن حسن تيملی» در سند آن مجهول و ناشناخته است[2] «موسى بن بكر» واقفی مذهب است[3] و «علی بن احمد بندنيجی» ضعیف شمرده شده و علت این ضعف، لغزشهای زیاد وی در نقل حدیث بیان شده.[4] پس این حدیث از حیث سند بسیار ضعیف است.
2. امام باقر(علیهالسلام) میفرمایند: «هنگامی که مهدی قیام کند، بر یک یک ناصبیان ایمان را عرضه می کند، اگر پذیرفتند، آنان را رها میسازد و اگر نپذیرفتند، گردنشان را میزند، یا از آنان جزیه میگیرد. چنان که امروز از اهل ذمه جزیه میگیرند و آنان را از شهرها به روستاها و کشتزارها تبعید میکنند».[5] این روایت نیز از جهت سندی مرسل است، یعنی قسمتی از سند آن مشخص نیست.[6]
3. امام صادق(علیهالسلام) فرمود: «ای ابا محمد! در دولت و حکومت ما، مخالفان بهرهای نخواهند داشت. خداوند برای ما خونهایشان را در آن هنگام حلال خواهد کرد؛ ولی امروز خونشان بر ما و شما حرام است. پس کسی تو را فریب ندهد و بدان روزگاری که مهدی(عج) قیام کند برای خدا و رسولش و برای ما انتقام خواهد گرفت».[7] این روایت را علامه مجلسی(ره) از کتاب «المزار الكبير» ابن مشهدى نقل میکند، و ابن مشهدی نیز این روایت را ــ با مقدار اختلاف در متن ــ بدون سند ذکر کرده است.[8] پس این روایت نیز ضعیف است.
4. امام صادق(علیهالسلام) در مورد زمان ظهور مهدی(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) میگوید: «هنگامی که مهدی قیام کند، همه ناصبیان و دشمنان اهل بیت را بر آن حضرت عرضه میکنند. اگر به اسلام که همان ولایت اهل بیت است اقرار کردند، آنان را رها می کند و گرنه به قتل میرسند، یا آنان را به پرداخت جزیه هم چنان که اهل ذمه میپردازند ملزم میکند». این روایت در تفسیر فرات کوفی[9] نقل شده است، رجال شناسان متقدم در مورد تفسیر فرات کوفی سکوت کردهاند و متأخرین نقلهای این کتاب را به خاطر هماهنگی با احادیث مشهور شیعه پذیرفتهاند، به همین خاطر اگر روایتی با سنت مشهور همخوانی نداشته باشد، از درجه اعتبار ساقط است.
پس با توجه به مطالبی که بیان شد به این نتیجه میرسیم که اکثر روایات نقل شده در این باب، از جهت سندی ضعیفاند، اما لازم است محتوای این احادیث را بر اساس اصول اندیشه تشیع مورد بازخوانی قرار دهیم. برای تبیین این موضوع لازم است به چند نکته توجه داشت:
1. در طول تاریخ همیشه افراد ظالمی بودهاند که در مقابل حق تسلیم نمیشوند و مقابل آن میایستند، به همین خاطر بین حق و باطل همیشه درگیری و نزاع بوده است، آنچنان که قرآن موارد متعددی از آن را بازگو میکند مانند: داستان ابراهیم و نمرود، موسی و فرعون و....، به طور قطع زمان ظهور نیز افرادی هستند که در مقابل حق و دعوت حضرت ایستادگی کنند و زیر بار حق و عدالت نروند.
2. سنت الهی به این تعلق گرفته است که هادیان امت، راه صحیح دین را بدون شبهه و اشکال به مردم جامعه خویش عرضه کنند، آنچنان که خداوند متعال در این زمینه میفرماید: «ادْعُ إِلى سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَن[نحل/125] با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن!»؛ به همین خاطر حضرت در زمان برپایی حکومت خویش از این سنت الهی استفاده میکند و دین اصیل و صحیح را به همه مردم دنیا عرضه میدارد. اما مانند همیشه ممکن است عدهای از پذیرش آن سرباز زده و قبول نکنند.
3. بعد از اتمام حجت و بیان حق، مردم به سه دسته تقیسم میشوند: گروه اول افرادی هستند که حق را قبول کرده و با حضرت بیعت میکنند؛ گروه دوم افرادی هستند که حق را قبول نکردهاند، ولی در مقابل آن نمیایستند، و سر جنگ ندارند؛ گروه سوم کسانی هستند که در مقابل حق ایستادگی کرده و تلاش میکنند که حضرت را شکست داده و مانع برقراری حکومت مهدوی شوند. بر اساس آموزههای قرآن، حاکمیت به گروه اول و دوم کاری ندارد، ولی با گروه سوم برخورد خواهد کرد، چون این افراد در تلاش هستند که منکر و زشتی را در جامعه رواج دهند، به همین خاطر حاکمیت موظف است که در مقابل این افراد بایستد و با آنان برخورد کند.
اکنون اگر مقصود از این روایات، افرادی باشد که اتمام حجت با ایشان انجام شده، ولی باز هم در مقابل حق سر تسلیم فرود نیاورده و تلاش میکنند، جامعه را به بیراهه سوق دهند، در این صورت اینگونه برخورد کردن امام زمان(علیهالسلام) با این افراد بنا بر عقل و شرع صحیح است، اما اگر این روایات را به این معنا بگیریم که آن حضرت بدون هیچ استدلال و اتمام حجتی، با این افراد اینگونه برخورد میکند، به طور قطع این روایات صحیح نیستند و با اصول قرآن و اسلام و تشیع سازگاری ندارد.
___________________________________________________
پینوشت
[1]. الغيبة للنعماني، ابن أبي زينب، محمد بن ابراهيم، نشر صدوق، 1397 ق، ص283.
[2]. مستدركات علم رجال الحديث، نمازى شاهرودى، على، بینا، تهران، چاپ اول، ج 5، ص328.
[3]. قاموس الرجال، شوشترى، محمد تقى، مؤسسة النشر الإسلامی، 1410 ق، ج10، ص270.
[4]. الرجال، ابن غضائرى، احمد بن حسين، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث، 1422 ق، ص82.
[5]. الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب، دار الكتب الإسلامية، 1407 ق، ج8، ص227.
[6]. مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دار الكتب الإسلامية، 1404 ق، ج26، ص159.
[7]. بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دار إحياء التراث العربی، ج52، ص376.
[8]. المزار الكبير، ابن مشهدى، محمد بن جعفر، دفتر انتشارات اسلامى، 1419 ق، ص135.
[9]. تفسير، كوفى، فرات بن ابراهيم، مؤسسة الطبع و النشر في وزارة الإرشاد الإسلامي، 1410 ق، ص293.