من یک دختر 16 ساله هستم و کاملا بالغ که بتونم خوب رو از بد تشخیص بدم تو شهر ما رسمه که دخترها زود ازدواج میکنن الان 2 ساله که پسر خاله من که 20 سالشه به خواستگاری من اومده و هنوزم پافشاری میکنه هم خونه داره هم کار دولتی تحصیلاتش هم دیپلمه کاملا هم به اصول الهی پایبنده اما هر دفعه پدر من به بهانه های مختلف جواب رد به پسر خالم میدهد ما خیلی همو دوست داریم ولی من تا حالا نتونستم احساسم رو با پدرم در میان بزارم چون اون اصلا منطقی نیس و حرف کسی به جز خودش رو قبول نداره.....لطفا کمکم کنید که چجوری میتونم باهاش بدون هیچ ترسی حرف بزنم از احساسم به پدرم بگم
-------------------------------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.welayatnet.com/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال و از طریق کدپیگیری که دریافت میکنید پاسخ را مشاهده نمائید: http://www.welayatnet.com/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين نظراتشان جهت نمايش بعد از فعالیت مفید، ديگر منتظر تاييد مديرانجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.welayatnet.com/fa/user/register
با سلام به شما کاربر محترم
باید بررسی کنید که علت یا علل مخالفت پدرتان با این ازدواج چیست؟ آیا بقیه اعضای خانواده هم موافق نظر پدرتان هستند؟ شاید فارغ از اینکه خواستگارتان چه کسی است، پدرتان احساس میکند که ازدواج برای شما زود است و بر همین اساس با این ازدواج مخالفت میکند. شما میتوانید برای پی بردن به علت یا علل مخالفت پدرتان با مادرتا صحبت کنید و از آن طریق علت یا علل مخالفت پدرتان را جویا شوید.
بعد از این وقتی متوجه علت یا علل مخالفت پدرتان شدید، باید جواب های قانع کنندهای داشته باشید و بعد بررسی کنید که در میان اعضای خانواده یا فامیل نزدیک (قابل اطمینان) کدامیک میتوانند روی نظر پدرتان تاثیر مثبت بگذارند و اصطلاحا نفوذ کلام دارند و پدرتان از او حرف شنوی دارد؟ بعد از آن، از همان واسطه با ذکر دلایل خود از او بخواهید که با پدرتان صحبت کند و نظر او را برای این ازدواج جلب کند.
اگر این راه جواب نداد، شما میتوانید با تكيه بر دو عنصر محبت و انديشه، پدرتان را نيز به جبهه موافقان با اين ازدواج دعوت كنيد. شما میتوانید با صحبت کردن همراه با احترام و محبت با پدرتان و بدون اصرار و سماجت در این زمینه گفتگو کنید. چه بسا با همین گفتگو تصور پدرتان نسبت به شما برای ازدواج تغییر کند. البته باید به حساسیتهای پدرتان توجه داشته باشید و به گونهای صحبت کنید که از حساسیت های او خارج نشوید. همچنین بررسی کنید که پدرتان چگونه شخصیتی دارد؟ آیا احساسی است یا منطقی و واقع بین یا دمدمی مزاج یا ...؟ اگر روحیه احساسی دارد، شما میتوانید روی احساسات پدرتان کار کنید؛ مثلا با یک چای یا شربت آوردن در کنارش با او صحبت کنید و دلایلتان برای ازدواج را هم به صورت احساسی بیان کنید. اما اگر شخصیت پدرتان واقع بینانه است و منطقی است، سعی کنید برای ازدواجتان دلایل منطقی و مستدل ذکر کنید. البته اگر گفتگو در این زمینه با پدرتان برای شما سخت است میتوانید با مادرتان صحبت کنید و از او بخواهید که با پدرتان صحبت نماید.
موفق باشید
سلام
دخترا با دایی ها و عموهاشون معمولا رابطه خوبی دارند از اونا استفاده کنید
خیلی راحتتر میتونید با اینا صحبت کنید
رک گویی یه ایراد داره اونم اینه که بزرگترا فکر میکنند احترامشون حفظ نشده و عکس العمل نشون میدن و وضعیت رو بدتر میکنه
اگه خواهر بزرگتر دارید از طریق اونم میتونید اقدام کنید همچنین مادرتون با رعایت احترام.
ان شالله که هر چه به خیر و صلاحتون باشه براتون رقم بخوره
با دایی و عمو؟؟
معمولا باباها چشم دیدن دایی بچه ها رو ندارند
مرگ یکبار شیون یک بار
برو مودبانه مطلب رو بهش رک و جدی بگو
درسته.
بالاخره تا کی میخواهی نگی؟